گزارش پرواز پاراگلایدر از قزوین تا دریای خزر
نویسنده آقای شاهین بهرامی
یکی از بزرگترین چالشهای پرواز از قزوین به سمت شمال، عبور از درهی الموت است. این دره با عرضی حدود ۳۲ کیلومتر، بهدلیل فعالیت کم ترمالی و وجود نواحی سینک متعدد، عملاً امکان شارژ ارتفاع در آن بسیار محدود است. از همین رو، لازم است خلبانان تا جای ممکن بر روی کوههای شمالی قزوین (ضلع جنوبی دره الموت) ارتفاع خود را افزایش دهند.
برای درک بهتر این موضوع، من در این پرواز موفق شدم ماکسیمم ارتفاعی معادل ۴۵۲۰ متر را در این منطقه کسب کنم. با همین ارتفاع به سمت دیوارهی شمالی دره الموت، یعنی رشتهکوه البرز شرقی، گلاید کردم. برای عبور از این دیواره و رسیدن به شمال، باید به ارتفاع کافی رسید. من زمانی که به دامنههای کوه رسیدم، ارتفاعم در حدود ۲۰۰۰ تا ۲۲۰۰ متر بود. از این نقطه تا قلهی خشچال که نخستین قلهی بلند در آن خطالرأس محسوب میشود، باید چیزی حدود ۱۸۰۰ متر ارتفاع گرفت.
تأکید میکنم: عبور از درهی الموت بزرگترین چالش این مسیر پروازی است.
پس از رسیدن به دیوارهی البرز، یالهای مناسبی برای ارتفاعگیری وجود دارد. در این منطقه ترمالهای قدرتمندی شکل میگیرند؛ البته با توجه به جهت باد، انتخاب مسیر بسیار اهمیت دارد. این یالها سرشار از انرژیاند و با تحمل مقداری تلاطم، میتوان به راحتی ارتفاع گرفت و به قلهی خشچال، در ارتفاع حدود ۴۰۰۰ متر، رسید. خود قله نیز ترمالهای قویای دارد، گرچه مقداری خشن هستند. من در همین منطقه ترمالی با نرخ صعود ۶ متر بر ثانیه را برای حدود ۱۰ ثانیه روی وریومتر مشاهده کردم. ماکسیمم ارتفاعی که روی قله گرفتم حدود ۴۴۸۰ متر بود.
دادههای دستگاههای ناوبری من نشان میداد که با همین ارتفاع میتوانم به سمت دریاسر حرکت کنم. هدفم این بود که از روی قلهی خشچال به سمت دریاسر و سپس به ساحل دریای خزر گلاید کنم، و اطلاعات اپلیکیشن XCTrack هم مؤید عملی بودن این هدف بود.
از یک سو دادههای GPS و از سوی دیگر خستگی و گرفتگی عضلاتم، بهدلیل تلاطم شدید هوا و نیاز به پرواز فعال (Active Piloting)، باعث شد ترمال قوی قله را رها کرده و مسیر را ادامه دهم.
برای گلاید به سمت دریاسر، بهتر است امتداد خطالرأس خشچال به سیالان دنبال شود. من کمی به سمت «لیساید» رفتم، چون در آن ناحیه سینک کمتری نسبت به سمت باد وجود داشت. البته سمت رو به باد، ترمالهای قوی داشت ولی بسیار پر تلاطم بود. در نهایت، لیساید را ترجیح دادم؛ هرچند ترمال نداشت، اما سینک آن هم کم بود.
نزدیک دریاسر با یک ترمال بسیار خشن برخورد کردم و تا حدی در آن ارتفاع گرفتم، ولی بهدلیل شدت تلاطم، نتوانستم در آن باقی بمانم و از آن خارج شدم. در بالای منطقهی دریاسر، مجدداً بهدنبال ترمال گشتم، چون نگران بودم که آیا با ارتفاع فعلی میتوانم به دریا برسم یا خیر. دادههای GPS میگفتند که میتوانم، و من نیز به آن اطمینان کردم و به مسیر ادامه دادم.
خوشبختانه در مسیر تا دریا، با سینک قابل توجهی مواجه نشدم. تنها مسئله این بود که بهصورت پهلو به باد حرکت میکردم. باد از جنوبشرقی میوزید و اگر پشت به باد میشدم، هرچند سرعت پروازم به حدود ۶۰ تا ۶۵ کیلومتر بر ساعت میرسید، اما مسیرم از ساحل دور میشد. اپلیکیشن XCTrack نشان میداد که در آن حالت به ساحل نمیرسم. بنابراین ناچار شدم مسیر مستقیمتری را با سرعت کمتری (حدود ۴۰ کیلومتر در ساعت) انتخاب کنم، ولی با نسبت گلاید مناسب حدود ۹ به ۱۰، طبق محاسبات به ساحل میرسیدم.
نهایتاً با ارتفاعی حدود ۳۰۰ متر AGL (ارتفاع نسبت به سطح زمین) به بالای شهسوار (تنکابن) رسیدم و سپس در امتداد ساحل به سمت شرق حرکت کردم و نهایتاً در نزدیکی منطقهای بهنام اسلامآباد، کنار ساحل فرود آمدم.
بر اساس تجربهی این پرواز، برای ثبت پرواز مثبت ۱۰۰ در این مسیر، باید بر فراز قلهی خشچال ارتفاع را حداقل به ۵۰۰۰ متر رساند. البته در روزی که من پرواز کردم، دستیابی به این ارتفاع کاملاً امکانپذیر بود.
امیدوارم همهی خلبانان و دوستان عزیزم، پروازهایی ایمن و پر از موفقیت را تجربه کنند.
شاهین بهرامی
https://www.xcontest.org/world/en/flights/detail:Shahin.Bahrami/31.5.2025/10:24